تفسیر آیات 138-139سوره انعام
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۸۵۸۳۷
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده میكنيم.
انعام، ششمین سوره قرآن است و داراي 165 آيه و مكي مي باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...»
امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. پس آن را عظیم و عزیز بدارید. زیرا در 70 جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی کردند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا يَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۸﴾
و به زعم خودشان گفتند اينها دامها و كشتزار[هاى] ممنوع است كه جز كسى كه ما بخواهيم نبايد از آن بخورد و دامهايى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است و دامهايى [داشتند] كه [هنگام ذبح] نام خدا را بر آن[ها] نمى بردند به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى بستند جزا مى دهد (۱۳۸)
وَقَالُوا مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ﴿۱۳۹﴾
و گفتند آنچه در شكم اين دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است و اگر [آن جنين] مرده باشد همه آنان [از زن و مرد ] در آن شريكند به زودى [خدا] توصيف آنان را سزا خواهد داد زيرا او حكيم داناست (۱۳۹)
تفسير:
در اين آيات به چند قسمت از احكام خرافى بت پرستان كه حكايت از كوتاهى سطح فكر آنها مى كند اشاره شده است و بحث آيات قبل را تكميل مى نمايد.
نخست ميگويد بت پرستان مى گفتند: اين قسمت از چهار پايان و زراعت كه مخصوص بتها است و سهم آنها مى باشد به طور كلى براى همه ممنوع است ، مگر آنهائى كه ما مى خواهيم و به پندار آنها تنها بر اين دسته حلال بود نه بر ديگران (و قالوا هذه انعام و حرث حجر لا يطعمها الا من نشاء بزعمهم ).
و منظورشان همان خدمه و متوليان بت و بتخانه بود تنها اين دسته بودند كه به پندار آنها حق داشتند از سهم بتها بخورند.
و از اين بيان نتيجه مى گيريم كه اين قسمت از آيه در حقيقت اشاره به چگونگى مصرف سهمى است كه براى بتها از زراعت و چهار پايان قرار مى دادند، كه شرح آن در دو آيه قبل گذشت .
كلمه (حجر) (بر وزن شعر ) در اصل به معنى ممنوع ساختن است و همانطور كه راغب در كتاب مفردات گفته است بعيد نيست از ماده (حجاره ) به معنى سنگ گرفته شده باشد زيرا هنگامى كه مى خواستند محوطهاى را ممنوع اعلام كنند، اطراف آن را سنگچين مى كردند و اينكه به حجر اسماعيل اين كلمه اطلاق شده است به خاطر آن است كه به وسيله ديوار سنگى مخصوصى از ساير قسمتهاى مسجد الحرام جدا شده است . به همين مناسبت گاهى به عقل حجر گفته مى شود زيرا انسان را از كارهاى خلاف منع مى كند، و هر گاه كسى زير نظر و تحت حمايت ديگرى قرار بگيرد مى گويند در حجراو است ، و محجور به كسى گفته مى شود كه از تصرف در اموال خويش ممنوع است .
سپس اشاره به دومين چيزى مى كند كه آنها تحريم كرده بودند و مى گويد:(آنها معتقد بودند كه قسمتى از چهار پايان هستند كه سوار شدن بر آنها حرام است ) (و انعام حرمت ظهورها ).
و ظاهرا همان حيواناتى بوده است كه در آيه 103 سوره مائده به عنوان سائبه و بحيره و حام شرح آن گذشت (براى اطلاع بيشتر ذيل آيه مزبور را مطالعه فرمائيد).
بعد سومين قسمت از احكام نارواى آنها را بيان كرده مى گويد): (نام خدا را بر قسمتى از چهار پايان نمى بردند) (و انعام لا يذكرون اسم الله عليها ).
اين جمله ممكن است اشاره به حيواناتى باشد كه به هنگام ذبح تنها نام بت را مى بردند و يا حيواناتى بوده است كه سوار شدن بر آنها را براى حج تحريم كرده بودند، چنانكه در تفسير مجمع البيان و تفسير كبير و المنار و قرطبى از بعضى از مفسران نقل شده است ، و در هر دو صورت حكمى بود بى دليل و خرافى .
عجيب اين است كه به اين احكام خرافى قناعت نمى كردند بلكه (به خدا افترا ميبستند و آن را به او نسبت مى دادند) (افتراء عليه ).
در پايان آيه پس از ذكر اين احكام ساختگى (خداوند به زودى كيفر آنها را در برابر اين افترائات خواهد داد)(سيجزيهم بما كانوا يفترون ).
آرى هنگامى كه بشر بخواهد به فكر ناقص خود جعل حكم و قانون كند
ممكن است هر طائفهاى با هوا و هوسهاى خود احكام و مقرراتى بسازند، و نعمتهاى خدا را بيجهت بر خود حرام و يا كارهاى زشت و خلاف خود را بر خود حلال كنند، اين است كه مى گوئيم قانونگزار تنها بايد خدا باشد كه همه چيز را مى داند و از مصالح كارها آگاه و از هر گونه هوا و هوس بر كنار است .
در آيه بعد به يكى ديگر از احكام خرافى آنها در مورد گوشت حيوانات اشاره كرده مى فرمايد: (آنها گفتند جنين هائى كه در شكم اين حيوانات است مخصوص مردان ما است و بر همسران ما حرام است ولى اگر مرده متولد شود، همگى در آن شريكند) (و قالوا ما فى بطون هذه الانعام خالصة لذكورنا و محرم على ازواجنا و ان يكن ميتة فهم فيه شركاء).
بايد توجه داشت منظور از (هذه الانعام ) همان حيواناتى است كه در آيه قبل به آن اشاره شده است .
بعضى از مفسران احتمال داده اند كه عبارت مافىبطونهذهالانعام (آنچه در شكم اين حيوانات است ) شامل شير اين حيوانات نيز بشود، ولى با توجه به جمله وانيكنميتة (اگر مرده بوده باشد ) روشن مى شود كه آيه فقط از جنين بحث مى كند كه اگر زنده متولد شود، آن را مخصوص مردان مى دانستند و اگر مرده متولد مى شد، كه زياد مورد رغبت و ميل آنها نبود همه را در آن مساوى مى دانستند!.
اين حكم اولا هيچگونه فلسفه و دليلى نداشت و ثانيا درموردجنينى كه مرده متولد مىشد،بسيار زشت و زننده بود،زيراگوشت چنين حيوانى غالبافاسدوزيان بخش است و ثالثا يك نوع تبعيضآشكارميان جنس مرد وزنبود زيرا آنچه خوب بود، مخصوص مردان ، آنچه بد بود به زنان هم از آن سهمى داده مى شد.
قرآن به دنبال اين حكم جاهلى ، با اين جمله مطلب را تمام كرده و مى گويد: (بزودى خداوند كيفر اين گونه توصيفات آنها را مى دهد) (سيجزيهم وصفهم ).
تعبير به وصف اشاره به توصيفى است كه آنها از خدا مى كردند و تحريم اين گونه غذاها را به خدا نسبت اگر چه منظور از آن صفت و حالتى است كه بر اثر تكرار گناه به شخص گناهكار دست مى دهد و او را مستحق مجازات مى كند و در پايان آيه مى فرمايد:(او حكيم و دانا است ) (انه حكيم عليم .
هم از اعمال و گفتار و تهمتهاى نارواى آنان با خبر است و هم روى حساب ، آنها را مجازات مى كند.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۸۵۸۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت میکنم
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز میگویم نه غیبت میکنم
با صبا افتان و خیزان میروم تا کوی دوست
و از رفیقان ره استمداد همت میکنم
خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطفها کردی بتا تخفیف زحمت میکنم
زلف دلبر دام راه و غمزهاش تیر بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت میکنم
دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیریها که من در کنج خلوت میکنم
حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
برخی اطرافیان حسود و بدخواه سعی می کنند شما را از مسیر درست منحرف کرده به بیراهه بکشانند. مراقب این افراد باشید و جانب احتیاط را از دست ندهید.
قبل از شروع هر کاری، خوب فکر کرده و با عقل و درایت تصمیم بگیرید و عمل کنید تا موفقیت تضمین شود. دوستان مورد اعتماد و دلسوز را بشناسید تا در مواقع نیاز از آن ها یاری بگیرید.
زندگی نامه حافظحافظ، شاعر فارسی زبان قرن هشتم هجری بوده که در سال ۷۲۷ هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدر او بهاءالدین محمد نام داشت که در دوران کودکی حافظ، از دنیا رفت. حافظ در دوران نوجوانی شاگرد نانوا بود و بههمراه مادرش زندگی سختی را سپری میکرد. گفته میشود او در اوقات فراغت خود به مکتبخانهای که نزدیک نانوایی بود میرفت و خواندن و نوشتن را از همان جا فراگرفته است. او در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود شرکت میکرد و نیززمان برای کسب درآمد به کارهای سخت و طاقت فرسا میپرداخت. خانه حافظ در محله شیادان شیراز بود.
این شاعر بزرگ در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی مسلط شد و در دهه بیست زندگی خود به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد. جالب است بدانید که او قرآن را بهطور کامل حفظ بود و به همین خاطر تخلص حافظ را برای او انتخاب کردند. شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی حدود چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان از قبیل قوام الدين عبدالله، مولانا بهاء الدين عبدالصمد بحرآبادی، مير سيد شريف علامه گرگانی، مولانا شمس الدين عبدالله و قاضی عضدالدين عيجی شرکت میکرد و به همین خاطر به اکثر دانشهای زمان خود مسلط بود.
حافظ در دوران شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرد و شغل دیوانی را برای خود انتخاب کرد. او علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان دیگری همانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز حضور پیدا کرده بود. حافظ از طریق دیوانی امرار معاش میکرد و شاعری شغل اصلی او نبود. جالب است بدانید که بزرگترین گناه از نظر حافظ، ریاکاری و مردمفریبی بود. حافظ در دوران زندگی خود اشعار بهویژه غزلیات بسیار زیبا و معنیداری سروده است که نیزاکنون پس از گذشت قرنها از آن، بوی تازگی داده و خواندنش آرامشبخش است. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، قصیده، مثنوی، قطعات و رباعیات میشود.
حافظ در دوران جوانی عاشق دختری به نام شاخه نبات شد؛ البته برخی بر این عقیدهاند که نام همسر حافظ نسرین بود و او این نام را بهدلیل شیرین زبانی معشوقهاش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقهاش، ۴۰ شبانه روز را بهطور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زندهداری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو میکنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در راه سفر نیمهکاره به هند همراه پدرش از دنیا رفت.
در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ است و هر ساله در این روز مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگرانی در سراسر دنیا روی آرامگاهش در شهر شیراز برگزار میشود.
آثار حافظ
دیوان حافظ شامل ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده است که آن را در در ۵۰ سال از زندگی خود سروده است؛ یعنی بهطور متوسط در هر سال تنها ۱۰ غزل سروده است؛ زیرا او در لحظاتی خاص به سرودن اشعار خود میپرداخت و تمرکز خود را روی خلق آثاری ناب گذاشته بود که شایسته مقام معشوق باشد. این نکته بسیار قابلتوجه و تاملبرانگیز بوده و به همین خاطر دیوان او را به یک کتاب خاص و خواندنی تبدیل کرده است. دیوان حافظ بیش از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و زبانهای دیگر دنیا به چاپ رسیده است. حافظ لقب ماهرترین غزلسرای زبان فارسی را نیز با اقتدار از آن خود کرده و تک بیتهای او بسیار درخشان و تماشایی است.
شاید تعبیر کردن یا قدرت تاویل پذیری را بتوان از مهمترین خصوصیات اشعار حافظ به حساب آورد؛ زیرا هر کس که دیوان حافظ را باز کرده و غزلی از آن میخواند، با توجه به شرایط روحی خود برداشت متفاوتی از آن میکند؛ بهگونهای که حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است. در اشعار حافظ، تناسبات هنری به شکلی ظریف و دقیق رعایت شدهاند و ایهام و ابهام را به جا و درست به کار برده است. در برخی از اشعار حافظ، زبان طنز نیز به کار گرفته شده تا ناگفتهها به کمک زبان طنز بیان شود.
کانال عصر ایران در تلگرام