تفسیر آیه136 سوره انعام
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۳۰۳۳۵
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده میكنيم.
انعام، ششمین سوره قرآن است و داراي 165 آيه و مكي مي باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...»
امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. پس آن را عظیم و عزیز بدارید. زیرا در 70 جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی کردند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۱۳۶﴾
و [مشركان] براى خدا از آنچه از كشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمى رسيد و[لى] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مى رسيد چه بد داورى مى كنند (۱۳۶)
تفسير:
بار ديگر براى ريشه كن ساختن افكار بت پرستى از مغزها به ذكر عقائد و رسوم و آداب و عبادات خرافى مشركان پرداخته و با بيان رسا خرافى بودن آنها را روشن مى سازد.
نخست مى گويد: (كفار مكه و ساير مشركان سهمى از زراعت و چهارپايان خود را براى خدا و سهمى نيز براى بتها قرار مى دادند، و مى گفتند اين قسمت مال خدا است ، و اينهم مال شركاى ما يعنى بتها است (و جعلوا لله مما ذرا من الحرث و الانعام نصيبا فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشركائن
گرچه در آيه تنها اشاره به سهم خداوند شده است ، ولى از جمله هاى بعد استفاده مى شود كه سهمى براى خدا و سهمى براى بتها قرار مى دادند، در روايات آمده است كه : مصرف سهمى كه براى خدا قرار داده بودند، كودكان و مهمانان بودند و از آن براى اين كار استفاده مى كردند و اما سهمى كه از زراعت و چارپايان براى بتها قرار داده بودند مخصوص خدمه و متوليان بت و بتخانه و مراسم قربانى و استفاده خودشان بود.
و تعبير به (شركائنا) (شريكهاى ما) براى بتها به خاطر آن است كه آنها را شريك اموال و سرمايه و زندگى خويش مى دانستند.
تعبير به (مما ذرا) (از آنچه خدا خلق كرده ) در حقيقت اشاره به ابطال عقيده آنها است .
زيرا اين اموال همگى مخلوق خدا بودند، چگونه سهمى از آنها براى خدا قرار مى دادند و سهمى براى بتها.
سپس اشاره به داورى عجيب آنها در اين باره كرده و مى گويد(سهمى را كه براى بتها قرار داده بودند هرگز به خدا نمى رسيد و اما سهمى را كه براى خدا قرار داده بودند به بتها مى رسيد) (فما كان لشركائهم فلا يصل الى الله و ما كان لله فهو يصل الى شركائهم ).
در اينكه منظور از اين جمله چيست ميان مفسران گفتگو است ولى همه آنها تقريبا به يك حقيقت بر مى گردند و آن اين است : هر گاه بر اثر حادثهاى قسمتى از سهمى كه براى خدا از زراعت و چهارپايان قرار داده بودند آسيب مى ديد و نابود مى شد مى گفتند مهم نيست خداوند بى نياز است ، اما اگر از سهم بتها از بين ميرفت سهم خدا را به جاى آن قرار مى دادند و مى گفتند: بتها نيازبيشترى دارند.
همچنين اگر آب از مزرعه اى كه سهم خدا بود به مزرعه سهم بتها نفوذ مى كرد مى گفتند مانعى ندارد خدا بى نياز است ، اما اگر قضيه به عكس ميشد جلو آن را مى گرفتند و مى گفتند بتها احتياج بيشترى دارند.
در پايان آيه با يك جمله كوتاه اين عقيده خرافى را محكوم مى سازد و مى گويد:(چه بد حكم مى كنند)(ساء ما يحكمون ).
دليل بر زشتى كار آنها علاوه بر اينكه بت پرستى از ريشه فاسد و بى اساس بود چند موضوع است :
1 - با اينكه همه چيز مخلوق خدا است ، و ملك مسلم او است ، و حاكم و مدبر و حافظ همه موجودات او مى باشد، آنها تنها سهمى از آن را به خدا تخصيص مى دادند گويا مالك اصلى آنها بودند و فقط حق تقسيم به دست آنها بود! (همانطور كه گفتيم جمله (مما ذرا) اشاره به اين واقعيت است ).
2 - آنها در اين تقسيم جانب بتها را مقدم مى داشتند لذا هر آسيبى متوجه سهم خدا مى شد مهم نبود اما آسيبهائى كه متوجه سهم بتها مى شد به وسيله سهم خدا جبران ميكردند و آن را گرفته به بتها مى دادند كه در آيه اشاره به آن شده است ، و اين يكنوع امتياز و برترى براى بتها نسبت به خداوند بود!!
3 - از بعضى از روايات استفاده مى شود كه آنها براى سهم بتها اهميت خاصى قائل بودند و لذا متوليان و خدمه بت و خود بت پرستان از سهم آنها مى خوردند و سهم خدا را تنها به بچه ها و ميهمانان مى دادند. و قرائن نشان مى دهد كه گوسفندهاى چاق و فربه و غلات خوب مال بتها بود تا بتوانند به اصطلاح شكمى از عزا در آورند.
همه اينها نشان مى دهد كه آنها در تقسيم حتى براى خداوند به اندازه بتها ارزش قائل نبودند چه حكمى از اين زشتتر و ننگينتر كه انسان قطعه سنگ
و چوب بى ارزشى را بالاتر از آفريننده جهان هستى فكر كند، آيا انحطاط
فكرى از اين بالاتر تصور مى شود؟!
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۳۰۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مطهری؛ مدافع کیان سیاسی قرآن کریم
این رویکرد البته در زندگی علمی و سیاسی ایشان بسیار جدی است در حدی که می توان به عنوان سیره و روش علمی و عملی از آن نام برد. با این نگاه شهید مطهری را از جنبه غیرت دینی نسبت به تعرض به ساحت سیاسی قرآن کریم نیز باید معلم و الگو برای محققان و مفسران بدانیم.
سرنخهایی از جهاد علمی استاد شهید در دفاع از کیان سیاسی قرآن و همینطور فهم صحیح از آیات سیاسی را برای نمونه در کتاب «آشنایی با قرآن» شهید مطهری میتوان گزارش کرد که محصول جلسات تفسیری ایشان است و عملاً پاسخی به برداشتهای غلط گروههای التقاطی دوران شکلگیری و عصر آغازین انقلاب اسلامی همچون برداشتهای مارکسیستی منافقان، برداشتهای سوسیالیستی افرادی چون شریعتی یا افرادی لیبرال مسلک همچون بازرگان و... است. کتابهای دیگر شهید مطهری مانند امامت و رهبری، ولاها و ولایتها، علل گرایش به مادیگری و... نیز همگی در چنین فضایی قابل معرفیاند.
مبارزه با برداشتهای سیاسی نادرست از قرآن
ایشان در مواجهه با قرآن کریم آن را دارای یک نظام فکری جامع میداند که نظام سیاسی بخشی از آن است. برای همین ذیل آیاتی مثل خمس که دیگران نگاهی عادی به آنها دارند با رویکرد نظام اسلامی به آن مینگرد. بیان شهید مطهری را در مورد آیه انفال و خمس در جلد سوم آشنایی با قرآن ایشان ببینید: «چهره آیه انفال و آیه خمس آنچنانکه شیعه تفسیر میکند با آنچه اهل تسنن تفسیر میکند از زمین تا آسمان متفاوت است. آن طور که شیعه تفسیر میکند یک مفهوم بسیار عام و کلی مییابد و از یک نظر ارتباط پیدا میکند با نظام اقتصادی اسلام و از نظر دیگر ارتباط دارد با نظام حکومتی و سیاسی اسلامی». این بیان گویای نگاه دقیق سیاسی ایشان است.
آسیبهایی که تفسیر سیاسی قرآن با آن روبهرو است پرشمار است. مثلاً گاهی وضعیت زمانه و روزگار به گونهای است که مفسر را به سمت برداشت نادرست میکشاند. شهید مطهری با همه آنها مبازره دارد. مثلاً آسیبها را از منظر زمینههای انگیزشی و روانی و عاطفی میتوان گزارش کرد. برای نمونه گاهی «انفعال در برابر نظریات غیرقطعیِ دانش سیاسی موجود و تطبیق قرآن بر آنها»، بستر برداشتهای نادرست میشود. زمانی «ایجاد پوشش برای اهداف ضددینی» انگیزه اشخاص و مکاتب برای ارائه برداشتهای سیاسی نادرست از قرآن است، به گونهای که قرآن را مؤید نگاههای مکاتب و آرای آنها مینمایاند و موجب ظهور برداشتهای التقاطی از قرآن در حوزه حیات سیاسی میشود که شهید مطهری از جمله مبارزان با این رویکرد مخرب شمرده میشود.
خروشهای علمی، اوج بصیرت سیاسی
یکی از معضلات جدی که استاد شهید با آن روبهرو بود مسئله التقاط بود. ما در این دوران با بسترسازیِ «رویکرد التقاطی» برای آسیب دیدن برداشتهای سیاسی مواجه بودیم. میدانید که التقاط عنوان عامی است که گروههای متعددی ذیل آن گرد میآیند از جمله: ۱- گروههایی که برداشتهای کارکردگرایانه و جامعه گرایانه و سوسیالیستی از قرآن دارند. ۲- گروههایی که نگرش متأثر از معرفتشناسی غربی دارند.
طرفداران رویکرد مارکسیستی و سوسیالیستی، قرآن و دیگر متون اسلامی را ابزار و متنِ انقلابی (مارکسیستی، سوسیالیستی) میدانستند. از این جریانها در ادبیات شهید مطهری با عنوان «ماتریالیسم اغفال شده یا منافق» یاد میشود. بیان ایشان چنین است.
«ماتریالیسم در ایران در یکی دو سال اخیر به نیرنگ تازهای بس خطرناکتر از تحریف شخصیتها دست زده است و آن تحریف آیات قرآن کریم وتفسیرهای مادی محتوای آیات با حفظ پوشش ظاهری الفاظ است». این دست خروشهای علمی، اوج بصیرت سیاسی در عرصه تفسیری استاد را نمایان میکند و البته ادامه همین هوشیاری و آگاهیها بود که استاد را به افتخار شهادت رساند.
از مبارزه استاد با انحراف برداشتها از قرآن در مورد این جریان نمونههای بسیاری نقل شده است. یکی از آنها مربوط به مواجهه علمی استاد شهید با دکتر شریعتی است. ایشان روش فهم قرآن توسط شریعتی را آسیب دیده میدانست. البته در بحث روشنفکری دینی، شریعتی از افراد مؤثر در رویکرد علمی اجتماعی است. وی در فهم مفاهیم قرآن از روشهای «ساختارشناسی اجتماعی» و مبتنی بر دیدگاهای جامعهشناسی تأثیر پذیرفته بود و برداشتهایی تفسیری در چارچوب فضای اندیشگی جامعهشناسی غربی ارائه میکرد. نگرش طبقاتی با محوریت غنی و فقیر و تفسیر تضادهای اجتماعی و دینی بر این مبنا در آثار شریعتی حضور پررنگی دارد و البته شهید مطهری آن را نقد میکند و معتقد است گرایش فقرا و محرومان به پیامبران و رویارویی با اغنیا را نباید با تحلیل طبقاتی توجیه کرد. همچنان که همه مؤمنان و موحدان و انقلابگران توحیدی از طبقه مستضعف نبودند و پیامبران، فطرتهای ناآلوده یا کم آلوده را از طبقات استضعافگر شکار میکردند و آنها را علیه خودشان (توبه) یا علیه طبقهشان (انقلاب) برمیشوراندند، همه طبقه مستضعف نیز در زمره مؤمنان و انقلابگران توحیدی نبودند. از نظر وی قرآن صحنههای مختلفی میآورد که گروههایی از مستضعفان را محکوم و داخل تیپ کافران و مشمولان عذاب الهی معرفی میکند.
منبع: روزنامه قدس