Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-04@16:05:01 GMT

تفسیر آیات91 سوره انعام

تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۷۶۴۰۷

تفسیر آیات91 سوره انعام

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.
انعام، ششمین سوره قرآن است و داراي 165 آيه و مكي مي باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام نزول، هفتاد هزار فرشته که در حال تسبیح «سبحان الله» و تمجید «الحمدلله» گفتن هستند آنرا مشایعت و همراهی کردند. هر کس این سوره را بخواند این 70هزار فرشته در شب و روز، به تعداد آیات سوره انعام بر او درود می فرستند.
در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...»
امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. پس آن را عظیم و عزیز بدارید. زیرا در 70 جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی کردند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾
و آنگاه كه [يهوديان] گفتند خدا چيزى بر بشرى نازل نكرده بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند بگو چه كسى آن كتابى را كه موسى آورده است نازل كرده [همان كتابى كه] براى مردم روشنايى و رهنمود است [و] آن را به صورت طومارها درمى ‏آوريد [آنچه را] از آن [مى‏ خواهيد] آشكار و بسيارى را پنهان مى ‏كنيد در صورتى كه چيزى كه نه شما مى‏ دانستيد و نه پدرانتان [به وسيله آن] به شما آموخته شد بگو خدا [همه را فرستاده] آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند (۹۱)

شان نزول :
خدانشناسان
از ابن عباس چنين نقل شده كه جمعى از يهوديان گفتند: اى محمد! آيا راستى خداوند كتابى بر تو فرستاده است ؟! پيامبر گفت : آرى ، آنها گفتند: به خدا سوگند كه خداوند هيچ كتابى از آسمان فرو نفرستاده است !. در شان نزول اين آيه ، روايات ديگرى نيز نقل شده و چنانكه بعدا خواهيم دانست آنچه در بالا آورديم از همه بهتر و مناسبتر است .
تفسير:
در اينكه اين آيه درباره يهود است يا مشركان در ميان مفسران گفتگو است ، ولى از آنجا كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در مكه گفتگوئى با يهود نداشته و آنچه بوده در مدينه بوده است و از طرفى سوره انعام كه اين آيه جزء آن است مكى است ، بعضى معتقدند كه اين آيه استثنائا در مدينه نازل شده است و به دستور پيامبر به تناسب خاصى در وسط اين سوره مكى قرار گرفته و اين موضوع در قرآن نمونه هاى فراوانى دارد.
براى روشن شدن حقيقت مطلب ، نخست بايد تفسير اجمالى آيه را بدانيم و بعد در باره اينكه آيه از چه اشخاصى سخن ميگويد و هدفش چيست بحث كنيم نخست ميگويد آنها خدا را آنچنانكه شايسته است نشاختند زيرا گفتند: خدا هيچ كتابى بر هيچ انسانى نازل نكرده است ! (و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله على بشر من شى ء).
خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه در جواب آنها بگو چه كسى كتابى را كه موسى آورد و نور و هدايت براى مردم بود نازل گردانيد؟ (قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس ).
همان كتابى كه آن را به صفحات پراكندهاى تبديل كردهايد، بعضى را كه به سود شما است آشكار ميكنيد و بسيارى را كه به زيان خود مى دانيد پنهان مى داريد(تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا).
و در اين كتاب آسمانى مطالبى به شما تعليم داده شد كه نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبوديد و بدون تعليم الهى نمى توانستيد با خبر شويد (و علمتم ما لم تعلموا انتم و لا آبائكم )
در پايان آيه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه تنها خدا را ياد كند و آنها
را در اباطيل و لجاجت و بازيگرى خود رها سازد زيرا آنها جمعيتى هستند كه كتاب الهى و آيات او را به بازى گرفته اند. (قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون )
اكنون اگر اين آيه در مدينه نازل شده باشد، و روى سخن به يهود باشد معنى آن چنين است : كه جمعى از يهود منكر نزول كتاب آسمانى بر تمام پيامبران بودند آيا چنين چيزى ممكن است ؟ كه يهود و پيروان تورات ، نزول كتاب آسمانى را انكار كنند؟ اگر تعجب نكنيد آرى ، و با توجه به يك مطلب نكته اين موضوع روشن ميشود، زيرا چنانكه كتب عهد جديد (اناجيل ) و عهد قديم (تورات و كتابهاى وابسته به آن ) را به دقت بررسى كنيم خواهيم ديد كه اين كتابها هيچكدام لحن آسمانى ندارد، يعنى جنبه خطاب خداوند به بشر در آنها نيست ، بلكه به خوبى از آنها استفاده مى شود كه اينها از زبان شاگردان و غير شاگردان از پيروان آئين موسى (عليه السلام ) و مسيح (عليه السلام ) به شكل تاريخ و شرح زندگى نوشته شده است و ظاهرا يهود و مسيحيان كنونى نيز اين مطلب را انكار نمى كنند زيرا داستان مرگ موسى و عيسى و حوادث زيادى مربوط به زمانهاى بعد از آن در اين كتابها آمده است ، نه به عنوان پيش بينى بلكه به عنوان خبرى از گذشته ، آيا چنين كتابى امكان دارد بر موسى و عيسى نازل شده باشد.
منتها مسيحيان و يهوديان عقيده دارند كه اين كتابها چون به دست انسانهائى نوشته شده كه از وحى آسمانى با خبر بودند كتاب مقدس ‍ و قابل اعتماد و خالى از اشتباه محسوب ميشود.
با توجه به اين نكته روشن مى شود كه چرا آنها از لحن قرآن كه به شكل خطاب خدا به پيامبر و بندگان است تعجب ميكردند، و در شان نزول فوق نيز خوانديم كه آنها با تعجب از آن حضرت پرسيدند آيا خداوند كتاب آسمانى نازل كرده ؟ و سپس اين موضوع را بطور كلى انكار كردند كه هيچ كتابى از ناحيه خدا بر هيچ انسانى حتى موسى نازل نشده است .
ولى خداوند در جواب آنها به اين موضوع اشاره مى كند كه خود شما عقيده داريد الواح و مطالبى بر موسى نازل گرديد، يعنى اگر آنچه در دست شما است كتاب آسمانى نيست ، لا اقل قبول داريد كه چنين چيزى از طرف خدا نازل شده است كه قسمتى از آن را آشكار و قسمت زيادى را پنهان ميداريد، و به اين ترتيب اشكالى باقى نمى ماند كه چگونه ممكن است يهود منكر نزول كتاب آسمانى شده باشند (دقت كنيد).
و اگر آيه همانند ساير آيات اين سوره درباره مشركان باشد معنى آن چنين مى شود كه آنها منكر هر گونه كتاب آسمانى شدند تا دعوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را انكار كنند، ولى خداوند براى آنها استدلال مى كند كه چگونه ممكن است چنين ادعائى داشته باشند با اينكه خداوند تورات را بر موسى نازل كرد؟ و مشركان اگر چه آئين يهود را قبول نداشتند ولى انبياء پيشين و ابراهيم و حتى موسى را احتمالا به عنوان پيامبرى براى منطقه و عصر خاصى قبول داشتند، و خود را پيرو آئين ابراهيم ميدانستند، و لذا هنگامى كه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ظهور كرد و براى جستجوى علائم او به نزد اهل كتاب رفتند و از آنها خواستند كه در كتب خود بررسى كنند، آيا خبر از چنين پيامبرى مى دهد و اگر آنها اين كتب را به هيچوجه قبول نداشتند چگونه ممكن بود چنين درخواستى كنند؟ لذا بعد از سؤ ال از يهود آنچه به سود آنها بود اظهار و آنچه به زيانشان بود مخفى مى كردند (مانند نشانه هاى پيامبر كه در كتب پيشين آمده بود) و به اين ترتيب آيه قابل تطبيق بر گفتار مشركان مكه نيز مى تواند باشد.
ولى تفسير اول با لحن آيه و شان نزول ، و ضمائرى كه در آيه است ظاهرا سازگارتر مى باشد.


نكته ها
در اينجا به چند موضوع بايد توجه كرد:
1 - قراطيس جمع قرطاس است و اصل آن بطورى كه بعضى گفته اند ازيونانى گرفته شده و معنى آن چنانكه راغب در كتاب مفردات ميگويد هر چيزى است كه روى آن مى نويسند بنابراين كاغذ معمولى و پوست حيوانات و درختان و مانند آن كه در قديم الايام نامه و كتابها را روى آن مى نوشتند، نيز شامل ميشود، و منحصر به كاغذ معمولى نيست .
2 - ممكن است سؤ ال شود كه چرا در آيه مذمت از يهود شده كه آنها وحى آسمانى را روى كاغذها و مانند آن نوشته بودند اينكه مذمتى ندارد.
در پاسـخ ميگوئيم : مذمت از اين نظر نيست ، بلكه از اين نظر است كه آنها مطالب تورات را روى كاغذهاى پراكنده و مانند آن نوشته بودند كه آنچه را به سود آنها بود به مردم ديگر نشان دهند و آنچه به زيانشان بود مخفى سازند.
3 - جمله و ما قدروا الله حق قدره (خدا را آنچنان كه شايسته است نشناختند و اوصاف او را درك نكردند) در حقيقت اشاره به اين نكته است كه هر كس خدا را درست بشناسد نمى تواند انكار كند كه از طرف او رهبران و راهنمايان همراه با كتابهاى آسمانى براى بشر فرستاده شده است زيرا حكمت خدا ايجاب مى كند كه اولا انسان را براى هدفى كه آفريده شده است (هدف تكامل ) در مسير پر پيچ و خمى كه در پيش دارد كمك كند، و گر نه نقض غرض كرده است ، و اين هدف بدون فرستادن وحى و كتاب آسمانى و تعليمات صحيح و خالى از هر گونه خطا و اشتباه ممكن نيست.
ثانيا چگونه ممكن است مقام رحمت عامه و خاصه خداوند اجازه دهد كه انسان را در مسير سعادت كه با هزاران مانع روبرو است و پرتگاه هاى فراوان بر سر راه او كمين كرده اند تنها بگذارد و رهبرانى با تعليمات جامع براى دستگيرى و راهنمائى آنها نفرستد. (بنابراين هم حكمت او و هم رحمتش فرستادن كتب آسمانى را ايجاب ميكند).
شك نيست كه معرفت كنه ذات خدا و كنه صفات او براى هيچكس ممكن نيست و آيه فوق هيچگونه نظر به اين مطلب ندارد بلكه مى خواهد بگويد آن مقدار معرفتى از خداوند و صفات او كه براى انسان امكانپذير است اگر حاصل شود ترديدى باقى نخواهد ماند كه چنين پروردگارى بندگان خود را بدون سرپرست و كتاب آسمانى باقى نخواهد گذاشت.

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: تفسیر قرآن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۷۶۴۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۵۳ نکته از نامه‌ای برای زندگی

سایت مبلغ: این نامه که قدیمترین نقل آن در بخش الروضه کتاب الکافی مرحوم کلینی آمده است (ج ۸، صص ۲ـ۱۴) در منابع دیگر از جمله کتاب الوافی فیض کاشانی (۱۰۹۱ق.) (ج ۲۶، صص ۹۷ـ ۱۱۳) و تحف العقول نوشتة مرحوم ابن شعبه حرانی از علمای قرن چهارم (صص ۳۱۳ـ ۳۱۵) هم آمده است و نسخه های مختلف این نامه با وجود اختلاف جزئی در چینش مطالب، یکسان است. مفاد این نامه دربردارندة مطالب بسیار سودمندی است که استخراج و دسته بندی آنها می تواند الگویی برای سبک زندگی یک مسلمان در همة ابعاد به ویژه روابط مختلف مسلمانان در همة ادوار تاریخ از جمله دوران معاصر که چگونه دیندارانه زیستن یک پرسش عمومی است در اختیار ما قرار دهد.

گویه های استخراج شده از متن نامه ۵۵ بند بود ولی با توجه به تناسب برخی گویه ها با دو بخش مختلف، این گونه ها در هر دو بخش مورد استناد قرار گرفته است. همچنین برخی گویه ها به دلیل مشابهت بسیار زیاد با هم در یک بند ذکر شده است. بنا بر این جمع گویه های زیر الزاماً به تعداد گویه های برداشت شده از نامه نیست.

اصلی ترین و مهم‌ترین نکات مندرج در این نامه چنین است:
الف. رابطة انسان با خدا
۱. عاقبت نیکو و عافیت خواهی از پروردگار
۲. اهتمام زیاد به تهلیل (ذکر لااله الا الله) و تسبیح (ذکر سبحان الله) و تقدیس خداوند و خاکساری در برابر ذات اقدس خداوند
۳. اهتمام زیاد به دعا (دو بار ذکر شده است)
۴. رغبت به آن چه خداوند ما را به آن ترغیب کرده است.
۵.دوری جستن از انس گرفتن به آن چه خداوند حرام کرده است

۶. پیروی نکردن از هوای و هوس و برداشتهای شخصی در امر دین و پای بندی تمام به حلال و حرامهای الهی
۷. پیروی از زندگی پیامبر و پیروی نکردن از هوی و هوس و برداشتهای شخصی در فهم و تفسیر زندگی پیامبر
۸. یک بار دست بلند کردن به هنگام آغاز نماز
۹. اهتمام به ذکر خدا در ساعات مختلف روز و شب
۱۰.کوشش فراوان برای فرمان بردن از خدا و بندگی او (دو بار ذکر شده است)

۱۱. اهتمام به حفظ آن چه از رسول خدا و ائمه اهل بیت او باقی مانده است
۱۲. رضایت داشتن از آن چه خدا ساخته و خواسته است
۱۳.اهتمام به نمازهای روزانه
۱۴. دوری جستن از بازداشتن (حبس) حقوق الهی
۱۵. ولایت پذیری خدا و رسول خدا و مؤمنان و تبری جستن از دشمنان آنها

۱۶. وفای به عهدی که در برابر خداوند بر گردن دارد مانند ولایت پذیری، اقامة نماز، پرداخت زکات و دادن قرض الحسنه
۱۷. دوری جستن از آن چه خداوند آن را حرام کرده است
۱۸. توجه به این نکته که اسلام یعنی تسلیم در برابر حق
۱۹. اطاعت از خدا برای احسان به نفس
۲۰. دوری جستن از معصیت و گردن فرازی کردن در برابر خداوند (دو بار ذکر شده است.)

۲۱. توجه به این که هیچ کس جز خدا غنی کنندة انسان نیست
۲۲. کوشش برای برخورداری از شفاعت شفاعت کنندگان از طریق به دست آوردن رضای خدا
۲۳.ترک نکردن فرمان خدا و فرمان هر کس که به پیروی از خدا فرا می خواند.
۲۴. عاقبت نیکو وعافیت خواستن از خدا
۲۵. درخواست از خداوند برای جای دادن اسلام در سینة خود و سخن گفتن بر اساس حق
۲۶. توجه کردن به این نکته که شرط محبوب خدا شدن پیروی از فرامین خدا و اولیای اوست.

ب. رابطة انسان با دیگران
۱. حفظ آرامش و وقار و سکینه
۲. حفظ حیاء و دوری جستن از هر آن چه صالحان پیش از ما از آنها دوری جسته اند.
۳. خوش رفتاری با مخالفان و دوری جستن از شدت بخشیدن به مخالفت با آنها (دو بار ذکر شده است)
۴. برخورد نیکو داشتن با بدرفتاریها برای جلوگیری از نادیده گرفته شدن و زیر پا ماندن حق
۵. بازداشتن زبان جز از خیر و پرهیز از بدگویی و تهمت و دشمنی ورزی

۶. دوری جستن از آن چه خداوند ما را از آن برحذر داشته است.
۷.سکوت جز در آن چه برای آخرت سودمند باشد.
۸. شکیبایی ورزیدن در برابر مشکلاتی که دشمنان در برابر پای بندی به حق ایجاد می کنند.
۹. خوش رفتاری با مردم
۱۰. پرهیز از دشنام دادن به دشنام دهندگان به خدا و اولیاء خدا

۱۱.مهرورزی به مستمندان و دوری جستن از خوار شمردن و تکبر ورزیدن به آنها
۱۲. دوری جستن از فخرفروشی و خودبزرگ بینی
۱۳.دوری جستن از بغی و تعدی به حقوق دیگران
۱۴. دوری جستن از حسد
۱۵.کمک به مسلمانان مظلوم

۱۶.کمک به همدیگر
۱۷. دوری جستن در حد توان از بدگوئی علیه صالحان نزد پیشوای جامعة اسلامی و در تنگنا قرار دادن امام
۱۸. دوری جستن از در تنگنا قرار دادن برادران مسلمان
۱۹. دقت در مرزبندی های اعتقادی و اجتماعی و دقت در این که انسان در شمار اهل باطل قرار نگیرد.
۲۰. پرهیز از قرار دادن خدا و امام و دین در معرض دشمنیهای اهل باطل

۲۱. قرار دادن حب و بغضها بر اساس معیارهای خداپسندانه
۲۲. عادت دادن نفس به بلاء و مصیبت در دنیا و تدبر در مصائب پیامبران که قرآن آنها را ذکر کرده است.
۲۳. پیروی کردن از هدایت و وقار و آرامش و حلم و خشوع و تقوا و راستگویی و وفای به عهد صالحان

ج. رابطة انسان با خود
۱.حفظ حیاء و دوری جستن از هر آن چه صالحان پیش از ما از آنها دوری جسته اند،
۲. پرواپیشگی و رعایت تقوی، دوری جستن از آن چه خداوند ما را از آن برحذر داشته است.
۳. نیکی کردن به جسم و جان خود
۴. اطاعت از خدا برای احسان به نفس

امام صادق علیه السلام در بخشی از این نامه فرموده اند: هَذَا أَدَبُنَا أَدَبُ اللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ تَفَهَّمُوهُ وَ اعْقِلُوهُ وَ لَا تَنْبِذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ مَا وَافَقَ هُدَاکُمْ أَخَذْتُمْ بِهِ وَ مَا وَافَقَ هَوَاکُمْ طَرَحْتُمُوهُ وَ لَمْ تَأْخُذُوا بِهِ
این آداب (پیشنهادی) ما و همان آداب خدایی است، آن را دریابید و آن را فهم کنید و در آن بیاندیشید و آن را پشت سر خود نیناندازید، اگر چنین کنید و به این آداب عمل کنید، به آن چه سازگار با هدایت یافتگی شماست دست یافته اید و به آن چه سازگار با هواپرستی شماست پشت کرده اید و آن را وانهاده اید.
این پیام تنها خطاب به مخاطبان اولیه نامه نیست، این پیام همة مسلمانان و بلکه همة انسانهای حقجو را به خود فرا می خواند.

* این متن خلاصه‌ای از یک مقاله مفصل برای ارائه به همایش امام جعفر الصادق(علیه السلام) در دانشگاه سلجوق قونیه است که به اقتضای فضای مجازی سرفصل های مختصری از آن در سایت «مبلغ» منتشر شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902599

دیگر خبرها

  • نقش مهم معلمان در تعلیم و تربیت
  • ۵۳ نکته از نامه‌ای برای زندگی
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
  • فال حافظ امروز شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • آثار شهید مطهری عقل را تسلیم و دل را راضی می‌کند
  • طریقه خواندن نماز شب و فضیلت آن
  • مطهری؛ مدافع کیان سیاسی قرآن کریم
  • امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل
  • «معلم» پیام آور سعادت انسان‌ها است
  • اردبیل| پای کلاس درس معلمانی که عشق را تفسیر می‌کنند